کد مطلب:2496 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:429

درس یازدهم
مباحث قضایا مقدمه ای است برای مبحث " قیاس " ، همچنان كه مباحث

كلیات خمس مقدمه ای بود برای مبحث " معرف " .

ما در درس دوم گفتیم كه موضوع منطق " معرف " و " حجت " است .

بعدا خواهیم گفت كه عمده ترین حجتها قیاس است . پس همه مباحث منطق در

اطراف معرف و قیاس دور می زند .

در یكی از درسها گفتیم كه مسأله تعریفات به طوری كه بتوان اشیاء را

تعریف تام و تمام كرد و به اصطلاح " حد تام " اشیاء را كشف كرد ، از

نظر فلاسفه امری دشوار و در برخی موارد ناممكن است ، و لهذا منطقیین

چندان توجهی به باب " معرف " ندارند . علیهذا با توجه به این كه

موضوع منطق " معرف " و " حجت " است و با توجه به این كه مباحث "

معرف " كوتاه و ناچیز است و با توجه به این كه عمده حجتها " قیاس "

است معلوم می شود كه محور منطق " قیاس " است قیاس چیست ؟





در تعریف قیاس گفته اند : " قول مولف من قضایا بحیث یلزم عنه لذاته

قول آخر " یعنی قیاس مجموعه ای فراهم آمده از چند قضیه است كه به صورت

یك واحد در آمده و به نحوی است كه لازمه قبول آنها ، قبول یك قضیه دیگر

است .

بعدا كه درباره ارزش قیاس بحث می كنیم ، فكر را به تفصیل تعریف

خواهیم كرد . اینجا ناچاریم اشاره كنیم كه : فكر عبارت است از نوعی عمل

ذهن روی معلومات و اندوخته های قبلی برای دست یابی به یك نتیجه و تبدیل

یك مجهول به یك معلوم . بنابراین از تعریفی كه برای قیاس كردیم معلوم

شد كه قیاس خود نوعی فكر است .

فكر اعم است از این كه در مورد تصورات باشد و یا در مورد تصدیقات .

و در مورد تصدیقات هم فكر به سه نحو می تواند صورت گیرد ، كه یكی از آن

سه صورت قیاس است . پس فكر اعم از قیاس است . به علاوه " فكر " به

عمل ذهن از آن جهت كه نوعی كار و فعالیت است اطلاق می شود ، اما قیاس

به محتوای فكر كه عبارت است از چند قضیه با نظم و ارتباط خاص اطلاق

می گردد .

اقسام حجت : حجت به نوبه خود بر سه قسم است . یعنی آنجا كه می خواهیم

از قضیه یا قضایایی معلومه ، به قضیه ای مجهول دست بیابیم ، سیر ذهن ما

به سه گونه ممكن است :

1 - از جزئی به جزئی ، و به عبارت بهتر از متباین به متباین . در این

حال سیر ذهن ما افقی خواهد بود . یعنی از نقطه ای به

كلی عام و خاص مطلق اند ، اگر سیر ذهن از خاص به عام باشد داخل در

استقراء است ، و اگر از عام به خاص باشد داخل در قیاس است .

پس باقی می ماند آنجا كه دو كلی متساوی باشند یا عام و خاص من وجه .گفته شد چند چیز معلوم شد :

1 - اكتساب معلومات یا از طریق مشاهده مستقیم است كه ذهن عملی انجام

نمی دهد ، صرفا فراورده های حواس را تحویل می گیرد و یا از طریق تفكر بر

روی مكتسبات قبلی است كه ذهن به نوعی عمل و فعالیت می كند . منطق به

قسم اول كاری ندارد . كار منطق این است كه قوانین درست عمل كردن ذهن را

در حین تفكر به دست دهد .

2 - ذهن تنها در صورتی قادر به تفكر است ( اعم از تفكر صحیح یا تفكر

غلط ) كه چند معلوم در اختیار داشته باشد . یعنی ذهن با داشتن یك معلوم

قادر به عمل تفكر ( ولو تفكر غلط ) نیست . ذهن حتی در مورد " تمثیل "

نیز بیش از یك معلوم را دخالت می دهد .

3 - معلومات قبلی آنگاه زمینه را برای تفكر و سیر ذهن ( ولو تفكر غلط

) فراهم می كند كه با یكدیگر بیگانه محض نبوده باشند . اگر هزارها

معلومات در ذهن ما اندوخته شود كه میان آنها " جامع " یا " حد مشترك

" در كار نباشد محال است كه از آنها اندیشه جدیدی زاده شود .

اكنون می گوییم لزوم تعدد معلومات و همچنین لزوم وجود جامع و حد مشترك

میان معلومات ، زمینه را برای عمل تفكر فراهم می كند ، و اگر هر یك از

این دو شرط نباشد ذهن قادر به حركت و انتقال نیست ولو به صورت غلط .



پاورقی :

> اكنون می گوییم اگر دو كلی متساوی باشند داخل در باب قیاس اند و اگر

عام و خاص من وجه باشند داخل در تمثیل اند .





اما یك سلسله شرایط دیگر هست كه آن شرایط " شرایط صحیح حركت كردن

فكر " است یعنی بدون این شرایط هم ممكن است ذهن حركت فكری انجام دهد

، ولی غلط انجام می دهد و غلط نتیجه گیری می كند . منطق این شرایط را بیان

می كند كه ذهن در حین حركت فكری به غلط و اشتباه نیفتد ( 1 ) .



پاورقی :

( 1 ) اینجا جای یك پرسش هست و آن این است كه بنابر آنچه گذشت ،

كسب معلومات ما یا از طریق مشاهده مستقیم است یا از طریق تفكر ، و

تفكر یا از نوع قیاس است و یا تمثیل و یا استقراء ، پس تكلیف تجربه

چه می شود ؟ تجربه داخل در كدامیك از اینها است ؟ پاسخ این است كه

تجربه از نوع تفكر قیاسی است به كمك مشاهده . ولی قیاسی كه آنجا تشكیل

می شود همانطوری كه اكابر منطقیین گفته اند قیاسی خفی است كه اذهان خود

بخود انجام می دهند و ما در فرصتی دیگر درباره آن بحث خواهیم كرد . كسانی

از نویسندگان جدید كه پنداشته اند تجربه از نوع استقراء است اشتباه

كرده اند .